و (سائل) درباره مردی سوال کرد که قبور ائمه علیه السلام را زیارت می کند: آیا مجاز است که بر قبر سجده کند یا خیر؟ و آیا بر کسی که در نزد بعضی از قبرهای آنان علیه السلام نماز می خواند، مجاز است که در پشت قبر قرار بگیرد، و قبر را (میان خود) و قبله قرار دهد؟ یا این که در بالی سر مبارکش یا پائین پای مبارکش قرار گیرد؟ و آیا مجاز است که فرد از قبر پیشی گیرد و نماز بخواند، در حالی که قبر مطهر در پشت سرش باشند یا خیر (این کار جایز نیست)؟
و [سائل] از خاک تربت قبر مطهر [حضرت ابا عبدالله علیه السلام] پرسید: که با مرده در قبرش آنرا قرار دهند، آیا این کار مجاز است یا خیر؟
پس حضرتش علیه السلام پاسخ فرمود: با مرده در قبرش قرار داده شود و اگر خدا بخواهد ضمیمه به بندهایش شود. و باز پرسید و گفت که: از حضرت صادق علیه السلام برای ما روایت شده است که: همانا بر کفن ازار فرزندش نوشت که همانا: اسماعیل شهادت می دهد که مبعودی جز الله وجود ندارد. آیا مجاز است که ما آنرا با خاک تربت قبر [مطهر] بنویسیم؟ یا (این که باید) یا غیر آن (بنویسیم)؟ پس حضرتش علیه السلام پاسخ فرمود: آری این کار مجاز است. و باز پرسید: آیا بر مرد مجاز است که با [تسبیح] از خاک تربت قبر [مطهر] تسبیح بفرستد، و آیا در این کار فضیلتی وجود دارد؟ پس حضرتش علیه السلام پاسخ فرمود:
مرد با آن تسبیح بفرستد و هیچ تسبیحی برتر از آن نیست. و از فضیلت اینگونه تسبیح ها این است که: اگر فرد از گفتن ذکر و سبحان الله فراموش کند، و تنها تسبیح را بگرداند، برایش (ثواب) ذکر گفتن و سبحان الله فرستادن نوشته می شود. و باز پرسید: آیا سجده بر روی مهر از خاک تربت قبر [مطهر جایز است] و آیا در این کار فضیلتی وجود دارد؟ پس حضرتش علیه السلام پاسخ فرمود: این کار جایز است، و در این عمل فضیلت و برتری وجود دارد.
چرا کوفیان که امام حسین(ع) را می شناختند و می دانستند که اسیران به شهر آمده، اهل بیت ایشانند؛ اما آنها را خارجی نامیدند؟ آیا این به صورت شایعه بوده یا واقعاً با آگاهی کامل و به خاطر دنیا، آنها را خارجی نامسلمان قلمداد میکردند؟
پاسخ : مورد سؤال، بیشتر بر مردم شام صدق میکند نه مردم کوفه که بیشتر شیعی بوده اند و امیرالمؤمنین (ع) سالها در آن حکومت کرده بود. اخبار معتبری که دلالت کند در کوفه عنوان خارجی بر امام حسین (ع) گفته شده، وجود ندارد؛ اما بیشتر مردم شام، امام حسین (ع) و اهل بیت آن حضرت را نمی شناختند که علت اصلی آن تبلیغات خصمانه ی بنی امیه و وارونه نشان دادن حقایق اسلام و سفارشات پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) بود، که به جهت دشمنی دیرینه با بنی هاشم و حسادت به اهل بیت (ع) اجازه ی نشر فضایل آنها را نمی دادند؛ چرا که بیم داشتند موقعیّت نامشروع آنها در معرض خطر و نابودی قرار گیرد. در میان مردم شام، تعداد کسانی که پیامبر را دیده بودند خیلی کم بود، و آنان نیز اسلام را چنان که باید، نمی شناختند؛ اما در کوفه از اصحاب پیامبر(ص) و به ویژه شیعیان واقعی ائمه (ع) ، افراد زیادی بودند که اهلبیت را به خوبی میشناختند و در حد توان و به سهم خود با زبان و بیان و برخورد عملی از آنها دفاع میکردند؛ مانند عبدالله بن عفیف [17] و توابین و زید بن ارقم - صحابه ی بزرگوار پیامبر - که در کوفه به ابن زیاد - لعنة الله علیه - گفت :
چوب از لبهای حسین (ع) بردار، خودم بارها دیدم پیامبر(ص) لبهایش را روی این لبها قرار میداد و می مکید [18] مرد دیگری نیز در کوفه چنین سخنی را به ابن زیاد گفت. [19] شماری از مردم شام نیز امام حسین (ع) و اهل بیت او را می شناختند، ولی نمیدانستند اسیران همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند، مانند پیرمردی که به امام سجاد (ع) خطاب کرد: الحمد لله که خدا شما را کشت و …، امام سجاد (ع) پرسید: آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری؛ سپس امام آیاتی که در شأن اهل بیت (ع) بود؛ قرائت کرد و فرمود : « نحن اولئک » آن اهل بیت ما هستیم.
آیا امام حسین (ع) میدانست شهید می شود؟ اگر چنین است، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفت؟
پاسخ : بر اساس احادیث و روایات شیعی علم امام (ع) موهبتی الهی است و نه اکتسابی؛ بدین صورت که هرگاه هر چه را بخواهد بداند، می داند.
خداوند متعال می فرماید:
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الّا من ارتضی من رسولٍ [6].
این آیه نشان میدهد که اختصاص علم غیب به خداوند به این معنی است که غیب را مستقلاً و از پیش خود با لذات کسی جز خدا نمی داند، ولی ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسانها به تعلیم پیامبران از آن آگاهی یابند.
نکته ی قابل توجه، این است که علم موهبتی یاد شده تخلف ناپذیر میباشد، زیرا علم ثبت شده در لوح محفوظ آگاهی به چیزی است که قضای حتمی خداوند بدان تعلق گرفته است.
چرا امام حسین)ع ( با این که میدانست به شهادت میرسد، خانواده خود را به همراه برد؟
پاسخ : تکلیف اجتماعی در آیین اسلام، ویژه ی مردان نیست، بلکه زنان متعهد و مسلمان نیز در برابر جریان حق و باطل و مسأله ولایت و رهبری، وظیفه دارتد و باید از رهبری حق، دفاع و پیروی کنند و از حکومت و فسادهای مسؤولان نالایق انتقاد نمایند و در صحنه های گوناگون اجتماعی حضوری مؤثر داشته باشند.
در تداوم مسیری که حضرت زهرا (س) در حمایت از امام معصوم(ع) و افشاگری علیه رویه های ناسالم زمامداران داشت، زنان به خصوص حضرت زینب (س) نیز در نهضت کربلا دوشادوش امام حسین(ع) مشارکت داشتند.
فلسفه ی عزاداری سیدالشهدا (ع) چیست؟
پاسخ : حادثه ی عاشورا، حادثه ای است که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد و به یقین، مسیر تاریخ اسلام را که منحرف شده بود عوض کرد و آن را از انحراف نجات داد، معنای سخن رسول خدا (ص) درباره ی امام حسین (ع) را که فرمودند:
حسین منی و انا من حسین.
روشن گردانید و درس حرکت، نهضت، مقاومت و استقامت به انسانها آموخت.
این حادثه هم از نظر کیفیّت وقوع و هم از جهت عظمت مصیبت و هم از نظر ماندگاری و آثار اجتماعی آن، با هیچ جریان دیگری قابل قیاس نیست؛ و اما در مورد علت عزاداری و گریه بر آن حضرت، باید گفت که به شهادت تاریخ و روایات، حضرت یعقوب سالهای طولانی در فراق یوسف با این که میدانست زنده است، اشک می ریخت و گریه میکرد و یوسف را از یاد نمی برد. حضرت سیدالساجدین (ع) نیز تا در حیات بود (حدود چهل سال) صحنه کربلا را با گریه جلوی چشمش مجسّم میداشت و می فرمود:
قتل اباعبدالله عطشاناً بجنب الفرات و هو یذبح کما یذبح الکبش.
حضرت اباعبدالله با تشنگی شهید شد، در حالی که کنار رود فرات بود و سر مبارک او را همانند گوسفند بریدند. و همین طور تشکیل مجالس عزاداری از سوی حضرات معصومین (ع) دیگر، همانند امام باقر، امام صادق، امام رضا (ع) و خصوصاً گریه های طولانی حضرت ولیعصر (ع) برای جد بزرگوارش به طوری که در گریه و عزاداری نسبت به اباعبدالله می فرماید :
ای جد بزرگوار من! در تمام حالات برای تو گریه میکنم و اگر اشک چشمم تمام شود، سزاوار است که در مصیبت تو خون بگریم [29] و از آنجا که به حکم قرآن:
و لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة. [30]
آیا سبک عزاداری موجود، از دوره ی صفویه وارد فرهنگ شیعه شده است؟
پاسخ : سوگواری و مرثیه سرایی برای سالار شهیدان (ع) در زمان ائمه معصومین (ع) رایج بوده و همچنین بر تداوم آن توصیه شده است. بزرگان دین نیز همواره شیعیان را بر ادامه ی این امر مقدّس توصیه می فرمودند؛ اما این که آیا عزاداری مرسوم زمان ما از همان ابتدا و از عصر امامان معصوم (ع) بوده یا پس از آنها رایج شده است، به نظر میرسد که بعضی از شیوه های عزاداری، به ویژه تعزیه خوانیها، بعد از ائمه (ع) به وجود آمده است، مراسم محرّم، حمایت و تشویق دربار صفوی را جلب کرد. چنانکه پترچلکووسکی در این زمینه میگوید: مراسم محرّم، حمایت و تشویق دربار صفوی را جلب کرد. یاد کرد شهادت امام حسین (ع) به صورت عملی میهن پرستانه درآمد. گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور، که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده، از اشخاصی سخن میگویند که ملبّس به جامه های رنگارنگ بوده ، به طور منظم پیاده روی میکردند، یا سوار بر اسبها و شترها، آفریننده ی وقایعی بودند که به واقعه ی حزن انگیز کربلا ختم میشد. نبردهای ساختگی توسط صدها تن از عزاداران ملبّس به جامه های همگون و مسلح به تیر و کمان و شمشیر و سلاح های دیگر، به طور آهسته بازی میشد. سراسر نمایش با سوگ نوا همراهی میشد و تماشاگران که در امتداد گذرگاهها صف می کشیدند، بر سینه میزدند و در حالی که دسته عزا از کنارشان رد میشد، فریاد میزدند: حسین، حسین، یا شاه شهیدان حسین . [21]
آیا در دوره ی معصومین(ع) عزاداری امام حسین(ع) در ایام محرم برگزار می شده و اگر چنین است، به چه صورت بوده است؟
پاسخ : اقامه ی عزا و گریه بر عزیزان از دست رفته، از جانب معصومین (ع) رایج بوده است؛ چنانکه حضرت فاطمه زهرا (س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدر بزرگوارش، مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاحزان را به وجود آورده، دست حسن و حسین (ع) را میگرفت، و برای عزاداری و گریه به آنجا میرفت. ائمه ی اطهار (ع) نیز برای امام حسین (ع) سوگواری میکردند.
اما درباره ی چگونگی عزاداری آنها و اینکه آیا این عزاداری در ایام محرم بوده است یا خیر، لازم است در سیره ی ائمه معصومین (ع) و چگونگی سوگواری آنها تحقیق و بررسی لازم انجام شود.
در این زمینه، سیره ی امام سجاد (ع) و امامان پس از او را به اجمال بررسی خواهیم کرد:
آیا این مطلب صحّت دارد که امام سجاد (ع) در عزای پدرش امام حسین (ع) خون گریه میکرد؟
پاسخ : منظور از خون گریه کردن این است که عمق مصیبت و عزاداری امام سجاد (ع) بیان شود و در هر صورت، به چنین لفظی در منابع برخورد نکردیم. اگر چه یکی از القاب آن حضرت « بکّاء » بود؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسین می تواند توجیه گر این اصطلاح باشد.
در زیارت ناحیه ی مقدسه ی منسوب به امام عصر (ع) نیز نزدیک به این معنا دیده میشود که حضرت فرموده باشد :
« به قدری بر تو گریه میکنم که اگر اشکم تمام شد، به جای اشک از چشمانم خون جاری شود »
امام سجاد (ع) فرزند امام حسین (ع) یکی از حاضران و ناظران صحنه ی خونین کربلا در سال 61 هجری بودند. از نزدیک شهادت پدر بزرگوارش، عموی عزیزش حضرت عباس و برادرانش علی اکبر و علیاصغر (ع) و شهادت تمام یاران امام و برخی از صحابه ی رسول خدا و بنی هاشم را در کربلا مشاهده نمود و عمق فاجعه ی دردناک این حادثه و هتک حرمت اهل البیت (ع) و اسارت آنها را به خوبی درک کرد، و هر انسانی به جای او بود از شدت غم و اندوه، قالب تهی میکرد.
امام سجاد (ع) ندای « هل من ناصر ینصرنی » پدرش را می شنید و با آنکه از شدّت بیماری، در بستر افتاده بود، میخواست به سوی میدان برود که امام حسین (ع) به خواهرش ام کلثوم فرمود :
« او را نگاه دار، که از نسل پیامبر در زمین باقی بماند» . [1]