چرا حضرت مسلم (ع) با اینکه برای کشتن ابن زیاد فرصتی به دست آورد از آن سر باز زد؟
در قاموس قرآن کریم و فرهنگ متعالی و نجات بخش اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، پیروزی بر دشمن از راه ظلم و ستم، حیله و نیرنگ محکوم است؛ چنان که در یکی از جنگهای عصر حکومت حضرت علی (ع) ، منافقین و دشمنان آن حضرت درون یک جنگل پنهان شدند، شخصی پیشنهاد آتش زدن جنگل را داد، حضرت علی (ع) برای اجتناب از ظلم و ستم فرمود:
قاسم بن الحسن (ع) در واقعه ی کربلا هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. طبری می گوید: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابی مخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود. [1] علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب است؛ یکی منتخب المراثی، اثر شیخ فخرالدین طریحی – نویسنده ی مجمع البحرین - و دیگری روضة الشهدا، نوشته ی ملاحسین کاشفی - صاحب انوار سهیلی - است. این کتاب اولین مقتلی است که به فارسی نوشته شده است. [2]
مطابق احادیث، حضرت ابوالفضل (ع) دارای قامتی بلند و جسمی تنومند بود. از طرفی گفته می شود که از غذای مختصر و فقیرانه متناسب افراد همزمان خود استفاده می کرده است.
از نظر عقلی (جدای از عقاید مذهبی) علت وجود این قامت و نیرو چه بوده است؟ در صورتی که برادران و پدر بزرگوارش دارای قدی متوسط بودند؟
بشر از دیر زمان به این نکته توجه داشته که یک موجود زنده، بسیاری از صفات و خصائص خود را به نسل بعد منتقل می کند و در واقع نسل بعد وارث صفات نسل قبل می شود؛ در بعضی از روایات کلمه ی « عِرْق » آمده است و این عرق همان چیزی است که علم امروز به کلمه « ژن » تعبیر می کند، برای مثال، رسول اکرم (ص) فرمود: