اصحاب شهادت طلب و با وفای سید الشهدا«ع» ، نمونه بارز آگاهی ، ایمان ، شجاعت وفداکاری بودند و فضیلت آنان بیش از آن است که در این مختصر بگنجد . روایاتی درفضیلتیاران امام وارد شده است . (1) خصوصیات آنان نیز در برخی کتب آمده است . (2)
مروری بر زیارتنامههای شهدای کربلا ، فضیلتهایی چون وفای به عهد ، بذل جان درنصرت حجتخدا ، وفا داری به امام و . . . را یاد آور میشود . ویژگیهای افراد جبهه حسینیبه تعبیر یکی از پژوهشگران چنین است :
بازماندگان کاروان شهادت را ، پس از عاشورا به اسارت گرفته ، به کوفه ، سپس به شامبردند . اسیران ، تعدادی از دودمان پیامبر(ص) بودند ، برخی هم همسران یا فرزندانشهدای دیگر کربلا . زنان بنی هاشم به شام برده شدند و از آنجا به مدینه باز گشتند . برخیاز زنان غیر بنی هاشم به خاطر وساطت بستگان خود از اسارت رها شده ، در کوفه ماندگارشدند و به قبیله خود پیوستند . (1) در منابع تاریخی و تعبیرات روایی و اشعار ، از آنان به نام سبایا و اساری یاد شده است . به اسیری گرفتن افرادی از اهل بیت (ع) هم بر خلافمقررات جنگهای اسلامی بود ، هم جسارت و توهین به رسول الله (ص) به شمار میآمد .
نقش آمار در ارائه سیمای روشنتر از هر موضوع و حادثه ، غیر قابل انکار است . لیکندر حادثه کربلا و مسائل قبل و بعد از آن ، با توجه به اختلاف نقلها و منابع ، نمیتوان در بسیاری از جهات ، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده ، گاهی تفاوتهایبسیاری با هم دارد . در عین حال بعضی از مطالب آماری ، حادثه کربلا را گویاتر میسازد .
به همین دلیل به ذکر نمونههایی از ارقام و آمار میپردازیم : (1) مدت قیام امام حسین (ع) از روز امتناع از بیعت با یزید ، تا روز عاشورا 175 روزطول کشید : 12 روز در مدینه ، 4 ماه و 10 روز در مکه ، 23 روز بین راه مکه تا کربلا و 8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم) .
منزل هایی که بین مکه تا کوفه بود و امام حسین آنها را پیمود تا به کربلا رسید18 منزل بود(معجم البلدان) .
فاصله منزل ها با هم سه فرسخ و گاهی پنج فرسخ بود .
منزلهای میان کوفه تا شام 14 منزل بود که اهل بیت را در حال اسارت از آنها عبوردادند .
نامههایی که از کوفه به امام حسین (ع) در مکه رسید و او را دعوت به آمدن کردهبودند 12000 نامه بود(طبق نقل شیخ مفید) .
از مهمترین درسهای نهضت کربلا و از الفبای نخستین فرهنگ عاشورا ، آزادگی و حریتو تن به ظلم ندادن و اسیر ذلت نشدن است . حسین بن علی (ع) فرموده است :
«موت فیعز خیر من حیاة فی ذل (1) مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است .
نیز در مقابل تسلیم و بیعت ، فرمود :
«لا و الله ، لااعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید»دست ذلت به شما نمیدهم و چون بردگانتسلیم شما نمیشوم .
همچنین در کربلا وقتی آن حضرت را میان جنگ یا بیعت مخیر کردند ، فرمود :
1- قطع نفوذ دینی بنی امیّه بر افکار مردم .
2- احساس گناه در جامعه ، به خاطر یاری نکردن حق و کوتاهی در ادای تکلیف .
3- پدید آمدن مکتب جدید اخلاقی و انسانی (ارزشهای نوین عاشورایی و حسینی ).
1- امتناع از بیعت با یزید و به رسمیّت نشناختن حکومت وی .
2- هجرت شبانه و مخفیانه امام از مدینه به مکّه .
3- اعزام نماینده ویژه (مسلم بن عقیل ) به کوفه ، برای زمینه سازی بیعت گرفتن از شیعیان هوادار، جهت تشکیل حکومت اسلامی .
1- زنده کردن اسلام .
2- آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت واقعی امویان .
3- احیای سنّت نبوی و سیره علوی .
4- اصلاح جامعه و به حرکت درآوردن امت .
1- تعهّد و مسؤ ولیت دینی و اجتماعی امام حسین (علیه السّلام ) در برابر اسلام و مسلمین .
2- افزایش فسادها و انحرافات و ستمهای بنی امیّه .
3- امر به معروف و نهی از منکر.
4- به خطر افتادن موجودیّت دین و اساس اسلام .
5- حاکمیّت رژیم اموی و تسلّط ناروا بر جامعه .
6- اعلام آمادگی کوفیان برای یاری امام در نهضت .
سیدالشهداء محور بقاء اسلام گردید
شهادت سیدالشهداء و یاران و اسارت خاندان حضرت ، و مصائب و مظلومیتهای فراوانی که بر خاندان پیامبر رفت ، در آن دوران خفقان و انحراف بنی امیه ، اسلام را زنده کرد و مخالفین را رسوا نمود، و در پی آن خداوند متعال توسط ائمه اطهار علیهم السلام ، این حادثه بزرگ را وسیله ای برای بقاء دائمی دین خود قرار داد، از آن به بعد، در دستورات اسلامی ، حمایت همه جانبه ای از جانب اهل البیت علیهم السلام نسبت به شئونات سیدالشهداء صورت گرفته است ، تا نام امام حسین و یاد حضرت که رمز بقاء دین است ، همیشه در دلها زنده و پاینده بماند.
آنان که وارد صحنه جنگ و میدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار می گیرند، در پی پیروزی خود و شکست دشمن هستند و حسین بن علی علیه السلام نیز از این قانون خود مستثنا نیست ، ولی نکته مهم این است که شکست و پیروزی از نظر آن حضرت ، بر خلاف عامه مردم ، مفهوم و معنای خاص داشت و داراءی بعد دیگری است که این معنا در نظر اکثر مردم نه تنها کاربردی ندارد، بلکه گاهی درک و تصور آن نیز ممکن نیست و از این رو درباره قیام آن حضرت تاویلات و برداشتهای گوناگون و گاهی نظرات متضادی ابراز شده است .
آری ، مفهوم پیروزی از نظر امام علیه السلام در مرحله اول انجام دادن یک وظیفه الهی و به پایان رسانیدن یک مسوولیت شرعی است . پیروزی از دیدگاه آن حضرت تحکیم بخشیدن به ارزشهای انسانی و حرکت در مسیری است که برای همه انبیا و اوصیا در جهت هدایت جامعه به سوی سعادت ابدی آنان ترسیم شده است ؛ خواه این حرکت با پیروزی ظاهری او و شکست دشمن همراه باشد یا این حرکت به شکست ظاهری منجر شود.
و این حقیقتی است که فرازهای متعددی از پیامهای آن حضرت به وضوح بر آن دلالت می کند، اکنون به نقل چند نمونه از آنها می پردازیم :